جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۸۷

5 سال زندان ،‌ 74 ضربه شلاق و10 سال تبعید برای اقامه نماز و نوشتن نامه در قم

شعبه 101 دادگاه جزايي قم ، خواندن نمازتوسط آقاي اميرعلي محمدي لبّاف ، مجاز نماز دراويش سلسله نعمت اللّهي گنابادي درقم ، به دلیل غيرروحاني بودن و پوشيدن عبا و بستن دستار در هنگام اقامه نماز جماعت را مصداق توهين به مقدسات اسلام تلقي و نوشتن نامه به مسؤولين رسمي كشور در خصوص تخريب حسينيه شريعت قم را نشراكاذيب ناميده و ايشان را به تحمل 5 سال حبس ، 74 ضربه شلاق و 10 سال تبعيد به شهربابك محكوم نمود و اين حكم در شعبه 8 دادگاههاي تجديدنظر نيز عيناً تاييد شد و آقاي لبّاف با حكم جلب داديار شعبه اول دادسراي قم روز سه‌شنبه 14/8/87 در منزل خود توسط نيروهاي اطلاعات دستگير و هم اكنون در زندان ساحلي قم بازداشت مي‌باشند. متن احکام صادره علیه این درویش نعمت اللهی گنابادی بدین شرح است :

 

دادگستري جمهوري اسلامي ايران
شعبه 101 دادگاه عمومي (جزايي) دادگستري شهرستان قم
دادنامه

پرونده كلاسه 8709982510100420 شعبه 101 دادگاه عمومي (جزايي) دادگستري شهرستان قم دادنامه شماره 87099725101005
شاكي:
دادستان عمومي و انقلاب قم عطف به كيفر خواست شماره 87/ د 3/ 386 شعبه سوم دادياري قم
متهم:
آقاي اميرعلي محمدي لباف به نشاني قم شهرك امام خميني مفتح شماره 4 پلاك 12
با وكالت 1 سعيد غلاميان به نشاني كاشان خ باباافضل ساختمان كامل طبقه سوم
2 غلام رضا هرسيني 3 عباس صالحيار 4 منصور ايزدگشسب
به نشاني : تهران ، خيابان جردن ،‌ تنديس ،‌ شماره 9 ، واحد 2
اتهام:
1. اهانت به مقدسات اسلام
2. نشر اكاذيب به منظور تشويش اذهان عمومي و مقامات رسمي

رأي دادگــــــاه

در رابطه با اتهام آقاي اميرعلي محمدي لباف فرزند ابوالفضل متولد 1358 اهل و ساكن قم دائر بر نشر اكاذيب به منظور تشويش اذهان عمومي و مقامات رسمي بوسيله نامه نگاري و توهين به مقدسات اسلام با توجه به مجموع اوراق و محتويات پرونده گزارش اداره كل اطلاعات استان قم تحقيقات انجام يافته قرار مجرميت و كيفر خواست صادره نحوه اظهارات و اقارير متهم و وكلاي وي آقايان غلاميان ، هرسيني ، ايزدگشسب و صالحيار در اداره اطلاعات، دادسرا و دادگاه مويداً به ساير امارات و قرائن موجود در پرونده كه همگي حاكي از آن است متهم جزو افراد فرقه دراويش گنابادي بوده و در سال 84 به دليل شركت در غائله دراويش قم دستگير و پس از رسيدگي قضايي توسط اين جانب محكوم شده است و حكم صادره در اين خصوص نهايتاً طي دادنامه شماره 86/7/932 شعبه هفتم تشخيص ديوان عالي كشور تاييد و به موقع اجرا گذاشته شد و متهم به خاطر استنكاف از پرداخت جزاي نقدي روانه زندان مي گردد ولي پس از آزادي با وجود علم و اطلاع از اينكه ساختمان آقاي شريعت قطب دراويش قم به خاطر تخلفات فراوان از جمله تغيير كاربري حكم تخريب آن در كميسيون ماده صد شهرداري صادر شده كه پس از اعتراض اين حكم در ديوان عدالت اداري مورد تاييد قرار مي گيرد از طرفي توليت ايشان نيز رد مي گردد و در اين خصوص نيز اعتراض وارده در شعبه چهارم حقوقي قم مردود اعلام مي شود مع الوصف نامبرده (متهم) كه تمام جريانات فوق در خلال رسيدگي به پرونده غائله دراويش به ايشان تفهيم گرديده اقدام به نامه نگاريهاي مكرر و مجدد و تهيه طومار به عنوان اعتراض نسبت به تخريب ساختمان خانقاه و ارسال آن به دفتر مراجع معظم تقليد كه محل مراجعه عمومي محسوب مي گردند و مسئولين قضايي و سياسي كشور با هدف جوسازي و تشويش اذهان عمومي و مظلوم نمايي مي نمايد و پا را از اين هم فراتر گذاشته و با اخذ به اصطلاح اذن اقامه جماعت به برپايي نماز جماعت مي نمايد و وقتي به ايشان تذكر داده مي شود كه امام جماعت داراي شرايط خاصي است با بستن دستار به سر و پوشيدن عبا سعي مي كند تحصيل شرايط نمايد غافل از اينكه در اسلام يكي از مقدس ترين امور نماز جماعت مي باشد لذا شرايط مهمي از قبيل عدالت و حسن ظاهر به اين معنا كه در معاشرت هاي متعدد و ممتد خلاف شرعي از او ديده نشده باشد و حتي مرتكب خلاف مروت نگرديده باشد ، براي اين امام جماعت بيان گرديده است و بسياري از علما از جمله مقام معظم رهبري به اين امر فتوا داده اند كه با وجود روحاني اقتدا به غير روحاني جايز نمي باشد در حاليكه متهم اين شرايط را ندارد و حتي مرتكب تراشيدن ريش كه به احتياط واجب جايز نمي باشد گرديده مع الوصف و با هيبت فوق الذكر آن هم در شهر مقدس قم كه جماعات فراواني توسط اهلش اقامه مي شود اقدام به برپايي نماز جماعت نموده كه به نظر دادگاه مصداق بارز توهين به مقدسات محسوب مي گردد چرا كه حسب نظر مجلس در قانون استفساريه نسبت به كلمات اهانت و توهين در مقررات جزايي و نظريات اداره حقوقي از جمله نظريه شماره 3472/7 – 16/8/78 و 1266/7 – 9/2/80 كه اهانت را امري عرفي دانسته اند و تشخيص آن را به قاضي رسيدگي كننده محول نموده اند و همچنين توهين را اعم از لفظي و عملي دانسته اند و از نظر مجلس اهانت و توهين عبارت است از به كار بردن الفاظي كه صريح يا ظاهر باشد و يا ارتكاب اعمال و انجام حركاتي كه با لحاظ عرفيات جامعه و با در نظر گرفتن شرايط زماني و مكاني و موقعيت اشخاص موجب تخفيف و تحقير آنان شود و چه توهيني بالاتر از اينكه متهم با اوصاف مذكور اقامه جماعت نمايد و به امامت جماعت بايستد كه به هيچ وجه با عرفيات جامعه و موقعيت زماني و مكاني ما سازگاري ندارد لذا بزه هاي انتسابي علماً محرز و مسلم تشخيص داده شد دادگاه با استناد به مواد 513 و 698 از قانون مجازات اسلامي متهم موصوف را بابت اهانت به مقدسات مذهبي به تحمل پنج سال حبس و بابت نشر اكاذيب به منظور تشويش اذهان عمومي و مقامات رسمي بوسيله نامه نگاري و تهيه طومار به تحمل هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزيري محكوم مي نمايد و از بابت تتميم حكم صادره با استناد به ماده 19 قانون مارالذكر نامبرده را ملزم به اقامت اجباري (تبعيد) به مدت ده سال در شهر بابك مي نمايد. راي صادره حضوري ظرف بيست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه تجديد نظر مركز استان قم مي باشد. «س.ح»

رئيس شعبه 101 دادگاه عمومي جزائي قم – پور موسوي

 

دادگستري جمهوري اسلامي ايران
شعبه هشتم دادگاه تجديدنظر دادگستري استان قم
دادنامه

پرونده كلاسه 8709982510100420 شعبه هشتم دادگاه تجديدنظر دادگستري استان قم دادنامه شماره 8709972518800249
تجديدنظر خواه : آقاي امير علي محمدي لباف با وكالت سعيد غلاميان به نشاني :كاشان ، خ باباافضل ، ساختمان كامل طبقه سوم و منصور ايزدگشسب به نشاني : تهران ، جردن ، تنديس ، شماره 9 ، واحد 2
تجديدنظر خوانده: دادستان عمومي و انقلاب قم عطف به كيفرخواست شماره 87/ د 3/ 386 شعبه سوم دادياري قم
تجديدنظر خواسته: 1. اهانت به مقدسات اسلام2. نشر اكاذيب
به تاريخ 22/7/87 در وقت فوق العاده پرونده كلاسه فوق الذكر تحت نظر دادگاه تجديد نظر استان قم به تصدي امضاء كنندگان ذيل تشكيل است ملاحظه ميشود كه پرونده جهت رسيدگي به اعتراض معترض نسبت به دادنامه صادره از سوي دادگاه يكصدويكم عمومي جزائي قم به اين شعبه ارجاع شده است ، اين دادگاه با بررسي جامع پرونده ، اقدام ديگري را لازم ندانسته ، ختم دادرسي آن را اعلام و پس از مشاوره مبادرت به صدور راي بشرح زير مي نمايد.

رأي دادگاه

در خصوص تجديدنظر خواهي آقاي امير علي محمدي لباف فرزند ابوالفضل 29 ساله اهل و ساكن قم نسبت به دادنامه شماره 8709972510100572 – 13/6/87 صادره از شعبه يكصدويكم دادگاه جزائي قم موضوع پرونده بايگاني شعبه 870428 كه به موجب آن مشاراليه به جرم اهانت به مقدسات اسلام و نشر اكاذيب به منظور تشويش اذهان عمومي و مقامات رسمي به ترتيب به تحمل مدت پنج سال حبس و هفتاد چهار ضربه شلاق و به عنوان تتميم مجازات به اقامت اجباري به مدت 10 سال در شهر بابك محكوم كرديده ، تجديدنظر خواه پس از ابلاغ دادنامه و در فرجه مقرر قانوني طي شرح مفصل پنج صفحه اي در لايحه دفاعيه خود كه اجمال آن ذكر ميشود با اين خلاصه و مضمون كه انتساب تشويش مقامات دريافت كننده آنهم بدون اعلام آن مقام ، توجه شرعي و قانوني ندارد و ثانياً نماز عمود دين است و برپائي نماز اعم از فراد و جماعت تكليف شرعي است ، حال اگر كسي به نماز ايستاد و اذان واقامه گفت ، كدام عرف اين عمل واجب را توهين به مقدسات تلقي خواهد كرد ، بايد زنداني بشوم ، شلاق بخورم ، تبعيد گردم ، من كه مثل ابوذر غفاري حرفي نزده ام فقط نماز خواندم ،«الاعمال بالنيات» وكلا در مرحله دفاع در دادگاه به رويه برادران حاضر در جبهه جنگ هم اشاره كردند چگونه چند سرباز و پاسدار در سنگر خود نماز جماعت به پا مي داشتند و يك نفر از همان سربازان كه حتي سواد كافي براي خواندن و نوشتن نداشت به عنوان امام جماعت جلو مي افتاد و ديگران اقتدا مي كردند ، آيا آنها شعائر اسلامي را به پا مي داشتند يا در حال توهين به مقدسات بودند ، اويس قرني با وجوديكه همزمان با اعلام نبوت حضرت ختمي مرتبت زندگي مي كرد ، توفيق زيارت حضرت را نداشت اما آنقدر روحاني بود كه حضرت محمد (ص) بوي رحمان را از يمن استشمام كرد ، و ديگر موارد لايحه دفاعيه كه از راي صادره تجديدنظر خواهي نموده و به اين شعبه ارجاع گرديده است ، اين دادگاه با بررسي جامع پرونده ، آنچه از لايحه دفاعيه تجديدنظر خواه به نظر رسيده ، محور دو مطلب است ، مطلب اول نامه نگاري و تهيه طومار است به عنوان اعتراض نسبت به تخريب ساختمان خانقاه و ارسال آن به دفتر مراجع معظم تقليد و مسئولين قضائي و سياسي با هدف جوسازي و تشويش اذهان عمومي و مظلوم نمايي مطلب دوم اقامه جماعت ، حق اين بود كه تجديدنظر خواه انصاف را مد نظر خود قرار مي داد چرا كه اعمال و رفتار مشاراليه در راي دادگاه قيد شده و بر اساس توضيحات افعال مجرمانه وي ، همراه با مستندات قانوني ، نامبرده را محكوم نموده است. و در پاسخ اجمالي به اظهارات آقاي تجديدنظر خواه بايد گفت ، همه عالم و آدم مي دانند كه روز ، روز است و شب هم تاريك ، و كلمات تاريخي زيادي را رديف هم نموده از حضرت امير (ع) و ميثم تمار و مالك اشتر ، اويس قرني ، حربن رياحي ياد نموده و اعمال خود را مقياس عمل آنان قرار داده و بعد گفته الاعمال بالنيات ، بديهي است همه مسائل روي همين كلمه است ، كسي كه در اغتشاش و اخلال در نظم و امنيت شهر قم شركت داشته و دستگير ميشود و پس از محاكمه نيز محكوم شده و حكم نيز در مراجع قضائي عالي كشور مورد تاييد قرار گرفته و محل تجمع آنان نيز بر اساس قانون تخريب گرديده ، در عين حال اقدام او به تهيه طومار و اقامه جماعت چه توجيهي مي تواند داشته باشد و چه هدفي را تعقيب مي كند ، كسي كه حضرت امير را سرمشق زندگي خود قرار مي دهد ، آن بزرگوار براي امامت نماز جماعت شرائطي قائل شده است تقوي و پرهيزگاري از محارم خداوند تعالي و نظم در امور و مقررات كشوري ، توجيه آن حضرت بوده طبيعي است هر فردي كه در هر كشوري زندگي مي كند بايد تابع مقررات آن كشور باشد در تاريخ مي خوانيم مسجد ضرار با هزينه سنگين توسط افراد احداث شد ، پيامبر (ص) دستور تخريب آنرا داده است ، با توجه به مراتب فوق كسي كه سرپيچي از مقررات كشور را نموده و تجاهر به گناه نموده و در دستگاه قضائي كشور به ارتكاب گناه محكوم شده نمي تواند امام جماعت افراد مسلمان قرار گيرد عليهذا نظر به اينكه راي ياد شده با استدلال مرقوم در آن وفق موازين و مقررات بوده صحيحاً اصدار يافته و از نظر رعايت اصول دادرسي و قواعد شكلي مخدوش نبوده و ايرادي كه موجب نقض آن بشود از سوي تجديدنظر خواه ابراز نشده لذا در اجراي بند الف ماده 257 قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري ضمن رد اعتراض معترض دادنامه معترض عنه را تاييد مي نمايد اين راي قطعي است .

رئيس شعبه هشتم دادگاه تجديدنظر استان قم – تقوي فرد مستشار دادگاه : صابري نژاد