یکشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۵

لايحه تقديمي يكي از وكلاي متهمين پرونده حسينيه شريعت قم

بسمه تعالی

ریاست محترم شعبه 112 دادگاه عمومی جزایی قم

موضوع: پرونده کلاسه 84/824

احتراماً به استحضار می رساند: چندین جلسه از رسیدگی به پرونده فوق الاشعار برگزار شده و همکاران وكیل لوایحی تقدیم و در دفاع از موکلین خود دفاعیاتی نموده‌اند که در صورتمجلس دادگاه منعکس است و دفاعیات اینجانب نیز بر آن مبنا و اساس میباشد. اما آنچه می‌بایست مورد توجه ریاست محترم دادگاه قرار بگیرد همانا بی گناهی موکلین است زیرا آنها به قصد زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و برگزاری مراسم سوگواری سالار شهیدان به شهر مذهبی قم آمده تا بعنوان عزادار در جلسات روضه خوانی شرکت کنند، حسینیه‌ای ساخته و آماده را مشاهده می کنند که با وجود احداث و برپایی، حتی موقوف علیهم از استفاده و بهره مندی محرومند.

بعلت مشارکت در امر ساخت و احداث و تقبل قسمتی از هزینه‌های آن و استحقاق خود به بهره‌مندی مشاهده می کنند که دیگران حق استفاده دارند و موقوف علیهم از این حق محرومند. اینکه در جامعه ای به تساوی حقوق اشخاص رعایت نمی شود و مسئولین محلی اصطلاحاً برای عده‌ای پدر و برای عده دیگر ناپدری هستند به اين بيان که طبق سابقه احداث بنا تا مادامیکه حسینیه شریعت در ید و تصرف جناب آقای شریعت است از طرف شهرداری پلمپ میشود اما وقتی عده‌ای ناشناس آنرا تصرف می‌کنند گویا هیچ اتفاقی نیفتاده و ساختمان هیچگونه تخلفی ندارد؛ حسینیه ای که هر روز از طرف مأمورین شهرداری در معیت نماینده دادستان بازدید میشود تا پلمپ آن رعایت شود بناگاه در همه تخلفات آن چشم پوشی می شود و عده ای ناشناس بدون مجوز قانوني و اجازه متولی و واقف و حتی بدون اطلاع به وی حسینیه شریعت را متصرف میشوند و حتي متعرضين در داخل ملك وقف شروع به دیوار کشی میکنند و احدی جلوی آنها را نمی گیرد. این تبعیض را موقوف علیهم که موکلین عده‌ای از آنها هستند، تحمل نمی کنند لذا خود را ذیحق می دانند که در مراسم عزاداری شرکت کنند، عرف جامعه هم بدین منوال قرار دارد که تشکیل جلسات عزاداری یک دعوت عمومی است و همه حق دارند در آن شرکت نمایند لذا در حسینیه مستقر می گردند تا هم در عزاداری شرکت کرده باشند و هم حقوق خود را بعنوان موقوف علیهم استیفاء نموده باشند.

هیچ یک از موکلین از توافقات یا مذاکرات مسئولین با متولی و واقف محترم موقوفه یا وکلای آنان اطلاعی نداشته و نتیجه این مذاکرات چه از نظر طرف توافق و چه از طریق طرف توافق کننده به اطلاع آنها نمیرسد لذا اگر موکلین همراه عده‌ای دیگر در حسینیه مانده‌اند فعل و عمل خود را ثواب و در خدمت به ساحت حضرت زهرا (س) بمنظور برگزاری عزاداری فرزند گرام وی تلقی می کرده‌اند.

هنگامی که حسینیه شریعت مورد تهاجم مأمورین انتظامی و عده‌ای لباس شخصی قرار میگیرد و متوجه میشوند حسینیه به آتش کشیده شده و گاز اشك آور و گاز آتشزا بسوی آنها شلیک میشود به قصد خروج از حسینیه عزم بیرون رفتن می کنند که در کانال ضرب و جرح واقع میگردند و به اتوبوس مستقر در محل کشیده میشوند و از آنجا به زندان هدایت میگردند.

دراینجا شایسته است سئوال شود: چه کسی حکم قضایی را به آنها ابلاغ کرد؟ چه کسی به آنها گفت که دلیل قانونی برای خروج از حسینیه چیست؟ بعداً زندانی کردن آنها بدون تفهیم ضرورت خروج از حسینیه مشمول قاعده فقهی عقاب بلا بیان می شود .

اتهامی که به موکلین منتسب شده اخلال در نظم است، سئوال از مرجع صدور کیفرخواست و قرار مجرمیت آنست که در طول تاریخ تشیع و حداقل از روز شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین و یاران باوفای وی در کجای دنیا تشکیل جلسه سوگواری اخلال در نظم تلقی شده تا موکلین خود را مشمول آن بدانند!

هرگاه در حسینیه‌ای محدود و محصور عده‌ای عزادار جمع شوند و به عزاداری بپردازند از کی و چه تاریخی و چه مستندی یا با کدام مجوز قانونی تجمع کنندگان به عنوان مخل نظم تعقیب کرده‌اند؟

اقامت در حسینیه یا هر چهاردیواری محصور هیچگاه به نظم جامعه لطمه نمیزند زیرا افرادی که به حسینیه آمده‌اند حداقل در مدت زمان توقف در حسینیه از جامعه دور شده و در جامعه نیستند تا در نظم آن اخلال کنند. بدین ترتیب عنصر مادی اخلال در نظم در قضیه وجود ندارد.

اما در مورد اتهام دیگر موکلین مبنی بر تمرد نسبت به مأمورین هیچگاه به طور ملموس و قانونی واقع نشده است زیرا مأمورین هیچگاه به موکلین دستور قضایی یا قرار دادگاه یا مصوبه شورای تأمین استان را ابلاغ نکرده‌اند تا توقف آنها در حسینیه تمرد محسوب گردد.  بعد از تنظیم کیفر خواست و تشکیل جلسات متعدد دادگاه هنوز دستور قطعي قضایی در پرونده وجود ندارد و هیچگونه اخطار و ابلاغی که در ضمن آن به موکلین اطلاع داده شده باشد که بایستی حسینیه را ترک کنند مشاهده و ملاحظه نمیگردد. موکلین میگویند شنیده‌اند که شخصی به نام شهشهانی بلند گو به دست کلی تهمت و افترا به اعتقاد موکلین که تصوف و عرفان اسلامی باشد وارد کرده و جان و مال و ناموس آنها را مباح اعلام کرده است و وقتی این مطالب را شنیده بعنوان جان پناه از حسینیه استفاده کرده‌اند تا جان و مال و ناموس خود را حفظ کنند و موکلین چاره‌ای نداشته‌اند یا در میان جمع تحریک شده و مسلح به چوب و چماق و پنجه بکس و چاقو بروند و جان خود را در معرض خطر قرار دهند یا اینکه در حسینیه بمانند تا قدری از التهابات کاسته شود و بعداً از محل خارج شوند که این بار علاوه بر حمله همان افراد برانگیخته با گازهای اشک آور و آتشزا مواجه شده و بعد که به دنبال راه و چاره برای  فرار از معرکه می گردند با تحمل ضرب و جرح به اتوبوس و زندان معرفی می شوند. حالا در این حد که واقعیت قضیه است: کدام اقدام تمرد نسبت به مامورین انجام شده است؟

آنچه می توان تصور کرد آنست که نیروی انتظامی و لباس شخصیها از قبل آماده شده و با آوردن چندین دستگاه اتوبوس به محل و استقرار چندین یكان از نیروی انتظامی در محل و حضور لباس شخصیها با بلندگو و دادن شعارهای موهن همگی دلالت بر انجام عملیاتی دارد که موکلین ناآگاه و بی اطلاع در آن گیر کرده و اکنون که پای قانون و عدالت به میان آمده و بایستی همه  دلایل در موازین قانونی سنجیده شود موکلین تمردی به مامورین نداشته و قبلاً از دستور آنها مطلع نشده و بی گناهند و تقاضای صدور حکم به برائت آنها دارم.

با اداي احترام

وكيل آقايان