چهارشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۵

شكايت از اداره تعيين صلاحيت وزارت اطلاعات

شكايت از اداره تعيين صلاحيت وزارت اطلاعات به كمسيون اصل نود دربارة اخراج معلمين دراويش

بسمه تعالی شأنه

ریاست محترم کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی

 

با سلام، احتراماٌ به وکالت از خانمها لیدا تابان و ویدا تابان فرزندان محمدعلی و فائزه واحدی فرزند عبدالعلی به استحضار عالی می رساند: موکلین اینجانب، با سوابق 7 ساله در آموزش و پرورش شهرستانهای کرج و ساوجبلاغ (به شرح مدارک پیوست) به دلیل عدم احراز شرایط انتخاب عمومی، استخدام قطعی آنها در آموزش و پرورش، مورد تأیید هسته گزینش شماره 2 شهرستانهای استان تهران واقع نگردیده و به استناد ماده 20 قانون استخدام کشوری از خدمت در وزارت آموزش و پرورش برکنار گردیده اند. در پیگیریهای به عمل آمده مشخص شد که علت برکناری آنها و مبنای آراء صادره از گزینش کرج، نامه های اداره کل تعیین صلاحیت و اسناد وزارت اطلاعات می باشد که به دلیل گرایشات عرفانی و پیروی از سیره و روش حضرت امام خمینی (ره) و تعلق وی به سلسله جلیله علیه رضویه دراویش نعمت اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی  بیان شده است. حضرتعالی به خوبی مستحضرید که برابر اصول 22و 28 قانون اساسی ایران، شغل اشخاص از تعرض مصون است و هرکس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی نیست، برگزیند و دولت اسلامی موظف است شرایط را برای احراز مشاغل ایجاد کند. به علاوه برابر قانون گزینش کشور و به استناد مندرجات پرونده گزینشی ایشان و تحقیقات صورت گرفته، التزام عملی نامبردگان به احکام اسلام، اعتقاد به دین مبین اسلام و التزام به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی، از سوی هسته گزینش کرج تأیید شده و اهالی و معتمدین محل و آموزش و پرورش محل خدمت آنها نیز عدم سابقه اخلاقی و سیاسی آنها را گواهی نموده اند اما به یکباره، وزارت اطلاعات به بند 5 ماده 2 قانون گزینش کشور استناد نموده و با استخدام آنها مخالفت می نماید.

برابر ماده 2 قانون گزینش معلمان و کارکنان آموزش و پرورش، ضابطه عمومی گزینش اعتقادی کارکنان  عدم سابقه وابستگی تشکیلاتی به گروههایی که غیرقانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه اعلام شده و یا می شود، می‌باشد و این در حالی است که نه تنها حضرت آیت الله خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد صراحتاً بزرگان این سلسله را از علمای طراز اول از صدر اسلام تاکنون معرفی نموده و مأمونیت و مصونیت دراویش و پیروان این سلسله از سوی مقام عالی رتبه قضایی به قوای امنیتی و انتظامی و قضایی کشور اعلام شده بلکه هیچ قانون و یا حکمی از محاکم صالحه قضایی مبنی بر غیرقانونی بودن فعالیت این سلسله وجود ندارد و وزارت اطلاعات بر خلاف وظایف قانونی و بر خلاف مصالح کشور و بر خلاف دستورات شرع مطهر اسلام، به بهانه های واهی، نامبردگان را مورد تعرض شغلی قرار داده و حاضر به اصلاح امور و تصمیمات متخذه نمی باشد.

مگر میشود یک نفر ایرانی، معتقد به نظام، ولایت فقیه و ملتزم به احکام شریعت باشد اما در عین حال به دلیل گرایشات عرفانی و پیروی از سیره و روش بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، از سمت خود در وزارت آموزش و پرورش برکنار شود ؟!! ایا این اقدام خودسرانه وزارت اطلاعات، هتک حیثیت روحانیت و توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیست ؟؟

این چه دستی است که در مملکت نفوذ کرده و در صدد فروپاشی نظام وتضعیف روحانیت برآمده است ؟؟

قرآن کریم در آیه 64 سوره آل عمران می فرماید : «قُل يا اَهلَ الکِتابِ تَعالُوا إِلي کَلِمَةِ سَواءٍ بَينَنا وَ بَينَکُم»  و یا حضرت امام خمینی در صفحه 73 مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه بیان می دارد :  « و من تو را اي برادر عزيز سفارش   مي کنم که به اين عارفان وحکيمان که از شيعيان خالص علي بن ابيطالب و اولاد معصوم او عليهم السلام هستند و در راه آنان قدم بر مي دارند و به ولايت و دوستي آنان متمسکند گمان بد مبر  ومبادا که در باره آنان سخن نا پسندي براني و يا به آنچه در باره آنان گفته مي شود گوش فرا دهي که مي افتي به آنجا که بايد بيفتي»  و باز درکتاب آداب الصلوة صفحه 154 در اخطار به منکرين اهل عرفان و تصوف و قانعين به شريعت مقدس مي نويسند: «و کساني که دعوت به صورت محض مي کنند و مردم را از آداب باطنيه باز مي دارند و مي گويند شريعت را جز اين صورت و قشر معني و حقيقتي نيست، شياطين طريق الي الله و خار هاي راه انسانيتند و از شر آنها بايد به خداي تعالي پناه برد که نور فطرت الله را که نور معرفت و توحيد و ولايت و ديگر معارف است در انسان منتفي مي کنند و حجابهاي تقليد و جهالت و عادت و اوهام را به روي آن مي کشند و بندگان خداي تعالي را از عکوف به درگاه او و وصول به جمال جميل او باز مي دارند و سد طريق معارف مي نمايند و قلوب صافي بي آلايش بندگان خدا را که حق تعالي با دست جمال و جلال خود تخم معرفت در خميره آنها پنهان فرموده و انبياء عظام وکتب آسماني را فرستاده براي تربيت و تنميهء آن، به دنيا و زخارف آن و جهات مادي و جسماني و عوارض آن متوجه مي کنند و از روحانيات و سعادات عقليه منصرف مي کنند و حصر عوالم غيب و جنتهاي موعوده را مي نمايند به همان مأکولات حيوانيه و مشروبات و منکوحات و ديگر از مشتهيات حيواني. اينها گمان مي کنند که حق تعالي اين همه بسط بساط رحمت فرموده و با اين همه تشريفات کتابها نازل فرموده و ملائکه الله معظم فرو فرستاده و انبياء عظام مأمور فرموده براي اداره کردن بطن و فرج، غايت معارفشان اين است که بطن وفرج را در دنيا حفظ کن تا به شهوات آن در آخرت برسي. آن قدري که اهميت به جماع پانصد ساله مي دهند به توحيد و نبوات نمي دهند و تمام معارف را مقدمه تعمير بطن و فرج مي دانند و اگر حکيمي الهي يا عارفي رباني به روي بندگان خدا بخواهد دري از رحمت باز کند و ورقي از حکمت الهي بخواند از هيچ نسبت و بد گويي و فحش و تکفيري به او خودداري نمي کنند. اينها به طوري منغمر در دنيا شدند و به شهوات بطن و فرج اهميت مي دهند که ميل ندارند سعادت ديگري در دار تحقق موجود باشد جز شهوات حيواني با آن که اگر سعادت عقليه هم در عالم باشد به بطن و فرج آنها ضرري نمي رساند».

سيد حيدر آملي صاحب تفسير بحر الابحار کتابي به قرب هفتاد هزار بيت از دلايل و احاديث اهل بيت عليهم السلام تصنيف نموده دربيان آنکه شيعه اي که صوفي نباشد شيعه نيست وصوفي که شيعه نباشد صوفي نيست.

مرحوم مجلسي اول در رساله تشويق السالکين در صفحات 20-18 مي نويسند :« پس اگر جمعي از نادانان که در ميان عوام خود را به طالب علم شهرت داده اند مذمت اين طريقه مي نمايند،معلوم است که از کمال ناداني يا محض حسد و اغراض فاسده نفساني خواهد بود و عاقل بايد که فريب اين شياطين را نخورد و از اين سعادت عظمي که مقصد اقصي و طريقه انبيا وائمه هدي و شيوه اوليا و مردان راه خداست محروم نماند. هر چند اين کاريست دشوار و شربتي است بر اکثر طبايع ناگوار و جهاد اکبر و ميدان ترک سر است و موقوف بر همتي عالي است و تاييد ازلي و حاصل سخن آن که بداني که اصل تصوف صافي نمودن باطن است از زنگ ماسوي و متخلق شدن به اخلاق الله و تحصيل کمالات روحاني و رسيدن به مقام قرب و معرفت عياني، نه چنان که نادانان گمان مي برند که تصوف محض لهو و لعب است، بيهوده يا دکاني است در بازار هوي به زرق و ريا چيده و طريقت مخالف شريعت مصطفوي (ص) و مباني طريقت مرتضوي (ع) که « کُلا اِنَّهُم عَن رَبَهم يَومَئِذٍ لَمَحجُوبُونَ»

پس جداً لازم است بررسی نمایید این کدام دست نفوذی در کشور است که با سوء استفاده از مقام و اعمال تعصبات شخصی و غیرمعقول و تعرض به حقوق دراویش و پیروان این سلسله، قصد ایجاد چالش برای دولت اسلامی در نیل به اهداف عالیه خود و براندازی نظام اسلامی و تضعیف روحانیت را دارد ؟!

خوب است آقایان قدری در آمار آسیبهای اجتماعی جامعه ایران نظر کنند و آن وقت مانع فعالیت سالم افرادی چون خانم فائزه واحدی که فرزند دلیرمردی از یاران و همرزمان نواب صفوی بوده، شوند. در مملکت اسلامی دم از اشتغال جوانان و جذب نخبگان می زنند اما جوانانی را به صرف عقیده و گرایش عرفانی، آن هم شیعه علوی بودن، مورد مزاحمت و تعرض قرار می دهند. این لکه ننگی است که هرگز از دامان حکومت اسلامی پاک نخواهد شد. در زمان حکومت علی (ع) خلخالی را از پای زنی یهودی در آوردند، پسر ابوطالب از شنیدن این خبر آرزوی مرگ نمود اما امروز به نام اسلام و به نام ارادت به آستان علی (ع) به فرزندان و پیروان آن حضرت جفا می شود. این گناهی نابخشودنی است.

پس بیایید برای حفظ حیثیت نظام اسلامی و جلوگیری از تضعیف روحانیت و پایبندی به قانون اساسی و رعایت فرامین حضرت امام خمینی (ره)، با کج فهمی ها و افکار و ایدئولوژیهای نفوذی در کشور برخورد جدی نموده و با تجدیدنظر در تصمیمات متخذه و توبیخ خاطیان و مسببین امر، موجبات اعاده به خدمت موکلین در وزارت آموزش و پرورش، فراهم شود چراکه پس از استقرار نظام اسلامی، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن به کسی ظلم شود و کارهای خلاف مقررات اسلامی صورت گیرد. باید ملت احساس آرامش و امنیت نمایند.

با سپاس وكلاي معلمين اخراجي