جمعه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۵

شكايت خانم ويدا تابان به كليه مقامات كشور

بسمه تعالي

13/4/85

اينجانب ويدا تابان فرزند محمدعلي با شماره شناسنامه 878 صادره از شاهرود داراي مدرک تحصيلي ممهندسي کامپيوتر – نرم افزار مي‌باشم.

در سال 1378 در اداره آموزش و پرورش شهرستان ساوجبلاغ با توجه به نياز منطقه شروع به تدريس به صورت حق التدريس نمودم به اميد اينکه پس از گذراندن چند سال استخدام شوم با اين وجود من به مدت 6 سال به صورت حق التدريس با حقوق بسيار پائين و بدون سابقه کار کردم و بالاخره در سال 1385 يک نامه از طرف گزينش کرج براي من ارسال شد که در آن با اشتغال و استخدام من مخالفت شد من با آمدن اين نامه به هسته گزينش کرج مراجعه کردم و درخواست تحديد نظر دادم ولي بعد از يک هفته باز جواب منفي از سوي گزينش کرج براي من آمد و براي تجديد نظر دوم بايد به هسته گزينش تهران شکايت کنم و دوباره منتظر جواب بعدي آنها باشم. لازم به ذکر است که دليل مخالفت با استخدام اينجانب بند 5 ماده 2 قانون گزينش مي‌باشد که مربوط به فرقه‌هاست و اتهام اينجانب اينست که از خانواده دراويش نعمت اللهي مي‌باشم.                     ويدا تابان

اعتراض به رأی هیأت مرکزی گزینش

اعتراض به رأی هیأت مرکزی گزینش مبنی بر مخالفت با استخدام و ادامه اشتغال ليدا تابان درآموزش و پرورش

 

بسمه تعالی شأنه

هیأت محترم عالی گزینش 

موضوع : اعتراض به رأی شماره 5/22235/830  مورخ 5/4/85  هیأت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش  مبنی بر مخالفت با استخدام و ادامه اشتغال موکله اینجانب درآموزش و پرورش شهرستان ساوجبلاغ

با سلام ، توقیراً به وکالت از سرکار خانم لیدا تابان فرزند محمد علی و در مقام اعتراض به رأی فوق الاشعار به استحضار عالی می رساند :

استخدام قطعی موکله به دلیل عدم احراز شرایط انتخاب عمومی، مورد تأیید واقع نگردیده و به استناد ماده 2 قانون استخدام کشوری از خدمت در وزارت آموزش  پرورش برکنار گردیده است .

علت برکناری موکله و مبنای آراء صادره، نامه اداره کل تعیین صلاحیت و اسناد وزارت اطلاعات می باشد که به دلیل درویشی و وابستگی وی به سلسله جلیله علیه رضویه دراویش نعمت اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی  بیان شده است.   

الف: خوب و بلکه لازم است قبل از طرح هرگونه دفاع در خصوص حقوق تضییع شده موکله، قدری پیرامون درویشی و نظرات علمای اعلام با شما سخن بگویم هرچند که درویشی را نیازی به اثبات نمی باشد:

«قُل يا اَهلَ الکِتابِ تَعالُوا إِلي کَلِمَةِ سَواءٍ بَينَنا وَ بَينَکُم» سوره آل عمران آيه 64

«و من تو را اي برادر عزيز سفارش مي کنم که به اين عارفان وحکيمان که از شيعيان خالص علي بن ابيطالب و اولاد معصوم او عليهم السلام هستند و در راه آنان قدم بر مي دارند و به ولايت و دوستي آنان متمسکند گمان بد مبر  ومبادا که در باره آنان سخن نا پسندي براني و يا به آنچه در باره آنان گفته مي شود گوش فرا دهي که مي افتي به آنجا که بايد بيفتي»

آيت الله خميني ـ مصباح الهدايه الي الخلافة و الولاية ـ صفحه 73

 حضرت آيت الله خميني در کتاب آداب الصلوة صفحه 167 در اخطار به منکرين اهل عرفان و تصوف و قانعين به شريعت مقدس مي نويسند: « و کساني که دعوت به صورت محض مي کنند و مردم را از آداب باطنيه باز مي دارند و ميگويند شريعت را جز اين صورت و قشر معني و حقيقتي نيست ، شياطين طريق الي الله و خار هاي راه انسانيتند و از شر آنها بايد به خداي تعالي پناه برد که نور فطرت الله را که نور معرفت و توحيد و ولايت و ديگر معارف است در انسان منتفي مي کنند و حجابهاي تقليد و جهالت و عادت و اوهام را به روي آن مي کشند و بندگان خداي تعالي را از عکوف به درگاه او و وصول به جمال جميل او باز مي دارند و سد طريق معارف مي نمايند و قلوب صافي بي آلايش بندگان خدا را که حق تعالي با دست جمال و جلال خود تخم معرفت در خميره آنها پنهان فرموده و انبياء عظام وکتب آسماني را فرستاده براي تربيت و تنميهء آن ، به دنيا و زخارف آن و جهات مادي و جسماني و عوارض آن متوجه مي کنند و از روحانيات و سعادات عقليه منصرف مي کنند و حصر عوالم غيب و جنتهاي موعوده را مي نمايند به همان مأکولات حيوانيه و مشروبات و منکوحات و ديگر از مشتهيات حيواني . اينها گمان مي کنند که حق تعالي اين همه بسط بساط رحمت فرموده و با اين همه تشريفات کتابها نازل فرموده و ملائکه الله معظم فرو فرستاده و انبياء عظام مأمور فرموده براي اداره کردن بطن و فرج ، غايت معارفشان اين است که بطن وفرج را در دنيا حفظ کن تا به شهوات آن در آخرت برسي. آن قدري که اهميت به جماع پانصد ساله مي دهند به توحيد و نبوات نمي دهند و تمام معارف را مقدمه تعمير بطن و فرج مي دانند و اگر حکيمي الهي يا عارفي رباني به روي بندگان خدا بخواهد دري از رحمت باز کند و ورقي از حکمت الهي بخواند از هيچ نسبت و بد گويي و فحش و تکفيري به او خودداري نمي کنند. اينها به طوري منغمر در دنيا شدند و به شهوات بطن و فرج اهميت مي دهند که ميل ندارند سعادت ديگري در دار تحقق موجود باشد جز شهوات حيواني با آن که اگر سعادت عقليه هم در عالم باشد به بطن و فرج آنها ضرري نمي رساند».

سيد حيدر آملي صاحب تفسير بحر الابحار کتابي به قرب هفتاد هزار بيت از دلايل و احاديث اهل بيت عليهم السلام تصنيف نموده در بيان آنکه شيعه اي که صوفي نباشد شيعه نيست وصوفي که شيعه نباشد صوفي نيست.

مرحوم مجلسي اول در رساله تشويق السالکين در صفحات 20-18 مي نويسند: « پس اگر جمعي از نادانان که در ميان عوام خود را به طالب علم شهرت داده اند مذمت اين طريقه مي نمايند، معلوم است که از کمال ناداني يا محض حسد و اغراض فاسده نفساني خواهد بود و عاقل بايد که فريب اين شياطين را نخورد و از اين سعادت عظمي که مقصد اقصي و طريقه انبيا وائمه هدي و شيوه اوليا و مردان راه خداست محروم نماند. هر چند اين کاريست دشوار و شربتي است بر اکثر طبايع ناگوار و جهاد اکبر و ميدان ترک سر است و موقوف بر همتي عالي است و تاييد ازلي و حاصل سخن آن که بداني که اصل تصوف صافي نمودن باطن است از زنگ ماسوي و متخلق شدن به اخلاق الله و تحصيل کمالات روحاني و رسيدن به مقام قرب و معرفت عياني، نه چنان که نادانان گمان مي برند که تصوف محض لهو و لعب است ، بيهوده يا دکاني است در بازار هوي به زرق و ريا چيده و طريقت مخالف شريعت مصطفوي (ص) و مباني طريقت مرتضوي (ع) که «کُلا اِنَّهُم عَن رَبَهم يَومَئِذٍ لَمَحجُوبُونَ»

ب: به موجب اصول 22و 28 قانون اساسی ایران، شغل اشخاص از تعرض مصون است و هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی نیست برگزیند و دولت موظف است شرایط را برای احراز مشاغل ایجاد نماید و برابر ماده 2 قانون گزینش معلمان و کارکنان اموزش و پرورش، ضابطه عمومی گزینش اعتقادی کارکنان، عدم سابقه وابستگی تشکیلاتی به گروههایی که غیرقانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه اعلام شده و یا می شود، میباشد و این در حالی است که حضرت آیت الله خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد صراحتاً بزرگان این سلسله را از علمای طراز اول از صدر اسلام تاکنون معرفی نموده و حاکم شرع وقت ایران در نامه پیوست صریحاً مراتب مأمونیت و مصونیت دراویش و پیروان این سلسله را به قوای امنیتی و انتظامی و قضایی کشور اعلام می نماید و هیچ قانون و یا حکمی از محاکم صالحه قضایی ایران مبنی بر غیرقانونی بودن فعالیت این سلسله وجود ندارد. کمااینکه وزارت اطلاعات نمی تواند با کلی گویی مانع استخدام افراد شود و باید متدها و شیوه های قانونی مبنی بر عدم احراز صلاحیت موکله را صریحاً اعلام نماید.

چطور در ابتدای استخدام موکله، تأییدیه هسته گزینش شماره 2 شهرستانهای استان تهران صادر و بدون هیچ بهانه ای وی به استخدام آموزش و پرورش پذیرفته می شود اما یک سال بعد به راحتی برکنار از خدمت می گردد . و فیه تأمل !! 

مگر می شود یکبار در بدو استخدام یک نفر را تأیید نمود و حال اعلام کرد که فاقد شرایط عمومی استخدام می باشد؟ اگر شخصی واجد شرایط عمومی نباشد از ابتدا نمی بایست در واحدهای دولتی استخدام شود نه اینکه پس از گذشت دو سال یکباره حکم وی را لغو نمود.

پس جداً لازم است بررسی نمایید این کدام دست نفوذی در کشور است که با سوء استفاده از مقام و اعمال تعصبات شخصی و غیرمعقول و تعرض به حقوق دراویش و پیروان این سلسله ، قصد ایجاد چالش برای دولت اسلامی در نیل به اهداف عالیه خود و براندازی نظام اسلامی را دارد؟!

ج: بر اساس مواد 3 ، 5 و 19 دستورالعمل نحوه رسیدگی به شکایات (موضوع نامه شماره 9442/2 مورخ 3/8/78 دبیر هیأت عالی گزینش)، رسیدگی به صلاحیت اعتقادی داوطلبان در کلیه دستگاههای مشمول قانون گزینش، به عهده گزینش دستگاه مربوطه می باشد و هسته گزینش می بایست مطابق ضوابط و با استفاده از منابع تحقیقاتی جدید و مورد وثوق و با توجه به دلایل و استنادات شاکی و همه جوانب امر بررسی و اعلام نظر نماید . اما متأسفانه هسته گزینش شماره 2 شهرستانهای استان تهران و هیأت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش بدون توجه به دلایل و استنادات موکله  اینجانب و صرفاً با عنایت به نامه خلاف شرع و قانون وزارت اطلاعات ، اعتراض را موجه تشخیص نداده اند  و هیچ اظهار نظری در خصوص دلایل ابرازی موکله صورت نگرفته است و لازم است هیأت عالی گزینش تمام دلایل و مستندات  و مدارک ابرازی اینجانب را مورد بررسی دقیق قرار دهد.    

د: برابر مدارک پیوست، مسوولین آموزشگاه محل تدریس موکله و اداره آموزش و پرورش منطقه و مطلعین و شهود، عدم سابقه سیاسی و اخلاقی موکله را تأیید نموده‌اند که با مداقه در آنها میتوان فهمید که اخراج وی از سمت تدریس، نتیجه اعمال سلایق شخصی جهت تضییع حقوق قانونی و شرعی موکله میباشد. 

ه: خوب است قدری در آمار آسیبهای اجتماعی جامعه ایران نظر کنید و آن وقت مانع فعالیت سالم افرادی چون موکله اینجانب در مملکت شوید. شما دم از اشتغال جوانان و جذب نخبگان میزنید اما جوانی را به صرف عقیده، آن هم شیعه علوی بودن، مورد مزاحمت و تعرض قرار می دهید. این لکه ننگی است که هرگز از دامان حکومت اسلامی پاک نخواهد شد. در زمان حکومت علی (ع) خلخالی را از پای زنی یهودی در آوردند، امیرمومنان (ع) از شنیدن این خبر آرزوی مرگ نمود اما امروز به نام اسلام و به نام ارادت به آستان علی (ع) به فرزندان و پیروان آن حضرت جفا می شود . این گناهی نابخشودنی است و پایه های حکومت را سست می سازد.

پس بیایید برای حفظ حیثیت نظام اسلامی و پایبندی به قانون اساسی و رعایت فرامین حضرت امام خمینی (ره) با کج فهمی ها و افکار و ایدئولوژیهای نفوذی در کشور برخورد جدی نموده و با تجدیدنظر در نظریه اعلامی هیأت مرکزی گزینش ، موجبات اعاده به خدمت موکله فراهم شود چراکه پس از استقرار نظام اسلامی ، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود و کارهای خلاف مقررات اسلامی صورت گیرد . باید ملت احساس آرامش و امنیت نمایند . ان شاء الله

در پایان جهت ارائه دفاعیات کامل و جامعتر از موکله  درخواست ملاقات  حضوری با مسوولین ذیربط در هیأت عالی  را دارم .

 

         وکلاي خانم ليدا تابان

 

شكايت خانم ليدا تابان به مراجع مختلف  

اينجانب ليدا تابان فرزند محمدعلي به شماره شناسنامه 877 صادره از نيشابور داراي مدرک تحصيلي مهندسي کامپيوتر نرم افزار مي‌باشم.

در سال 1378 در آموزش و پرورش شهرستان ساوجبلاغ با توجه به نياز منطقه شروع به تدريس بصورت حق‌التدريس شروع به کار کردم  ولي از مدت 6 سال در سال 1384 به استخدام آزمايشي آموزش و پرورش درآمدم بدون هيچ مشکل گزينشي. ولي ناگهان در 14 فروردين 1385 توسط اداره آموزش و پرورش شهرستان ساوجبلاغ به من اطلاع داده شد که طبق نامه گزينش با استخدام من مخالفت شده و به خاطر همان نامه از همان تاريخ ديگر در اجازه تدريس ندارم که موضوع نامه و دليل اخراج بنده، بند 5 ماده 2 قانون گزينش مي‌باشد که اتهام اينجانب اين است که از خانواده دروايش نعمت اللهي مي‌باشم.

طي آن نامه من به هسته گزينش کرج و سپس به هسته گزينش تهران شکايت کردم و تقاضاي تجديد نظر نمودم که جواب هر دو اعتراض منفي بوده است.       13/4/85      ليدا تابان

اعتراض به رأي عدم صلاحيت وزارت اطلاعات دربارة اشتغال خانم واحدي در آموزش و پرورش

بسمه تعالی شأنه

 

مدیرکل محترم تعیین صلاحیت و اسناد وزارت اطلاعات

 

با سلام ، توقیراً به وکالت از سرکار خانم فائزه واحدی فرزند عبدالعلی به عرض می رساند :

استخدام قطعی موکله به دلیل عدم احراز شرایط انتخاب عمومی، مورد تأیید واقع نگردیده و به استناد ماده 2 قانون استخدام کشوری از خدمت در وزارت آموزش پرورش برکنار گردیده است.

علت برکناری موکله و مبنای آراء صادره از هسته و هیأت مرکزی گزینش، نامه شماره 661490/م/8822 مورخ 27/3/85 آن اداره کل می باشد که در اجرای بند 5 ماده 2 قانون گزینش کشور به دلیل درویشی و وابستگی وی به سلسله جلیله علیه رضویه دراویش نعمت اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی  بیان شده است.

الف: خوب و بلکه لازم است قبل از طرح هرگونه دفاع در خصوص حقوق تضییع شده موکله، قدری پیرامون درویشی و نظرات علمای اعلام با شما سخن بگویم هرچند که درویشی را نیازی به اثبات نمی باشد:

« قُل يا اَهلَ الکِتابِ تَعالُوا إِلي کَلِمَةِ سَواءٍ بَينَنا وَ بَينَکُم» سوره آل عمران آيه 64

«و من تو را اي برادر عزيز سفارش مي کنم که به اين عارفان وحکيمان که از شيعيان خالص علي بن ابيطالب و اولاد معصوم او عليهم السلام هستند و در راه آنان قدم بر مي دارند و به ولايت و دوستي آنان متمسکند گمان بد مبر  ومبادا که در باره آنان سخن نا پسندي براني و يا به آنچه در باره آنان گفته مي شود گوش فرا دهي که مي افتي به آنجا که بايد بيفتي »

آيت الله خميني ـ مصباح الهدايه الي الخلافة و الولاية ـ صفحه 73

 حضرت آيت الله خميني در کتاب آداب الصلوة صفحه 167 در اخطار به منکرين اهل عرفان و تصوف و قانعين به شريعت مقدس مي نويسند : « و کساني که دعوت به صورت محض مي کنند و مردم را از آداب باطنيه باز مي دارند و مي گويند شريعت را جز اين صورت و قشر معني و حقيقتي نيست ، شياطين طريق الي الله و خار هاي راه انسانيتند و از شر آنها بايد به خداي تعالي پناه برد که نور فطرت الله را که نور معرفت و توحيد و ولايت و ديگر معارف است در انسان منتفي مي کنند و حجابهاي تقليد و جهالت و عادت و اوهام را به روي آن مي کشند و بندگان خداي تعالي را از عکوف به درگاه او و وصول به جمال جميل او باز مي دارند و سد طريق معارف مي نمايند و قلوب صافي بي آلايش بندگان خدا را که حق تعالي با دست جمال و جلال خود تخم معرفت در خميره آنها پنهان فرموده و انبياء عظام وکتب آسماني را فرستاده براي تربيت و تنميهء آن ، به دنيا و زخارف آن و جهات مادي و جسماني و عوارض آن متوجه مي کنند و از روحانيات و سعادات عقليه منصرف مي کنند و حصر عوالم غيب و جنتهاي موعوده را مي نمايند به همان مأکولات حيوانيه و مشروبات و منکوحات و ديگر از مشتهيات حيواني . اينها گمان مي کنند که حق تعالي اين همه بسط بساط رحمت فرموده و با اين همه تشريفات کتابها نازل فرموده و ملائکه الله معظم فرو فرستاده و انبياء عظام مأمور فرموده براي اداره کردن بطن و فرج ، غايت معارفشان اين است که بطن وفرج را در دنيا حفظ کن تا به شهوات آن در آخرت برسي . آن قدري که اهميت به جماع پانصد ساله مي دهند به توحيد و نبوات نمي دهند و تمام معارف را مقدمه تعمير بطن و فرج مي دانند و اگر حکيمي الهي يا عارفي رباني به روي بندگان خدا بخواهد دري از رحمت باز کند و ورقي از حکمت الهي بخواند از هيچ نسبت و بد گويي و فحش و تکفيري به او خودداري نمي کنند . اينها به طوري منغمر در دنيا شدند و به شهوات بطن و فرج اهميت مي دهند که ميل ندارند سعادت ديگري در دار تحقق موجود باشد جز شهوات حيواني با آن که اگر سعادت عقليه هم در عالم باشد به بطن و فرج آنها ضرري نمي رساند».

سيد حيدر آملي صاحب تفسير بحر الابحار کتابي به قرب هفتاد هزار بيت از دلايل و احاديث اهل بيت عليهم السلام تصنيف نموده دربيان آنکه شيعه اي که صوفي نباشد شيعه نيست وصوفي که شيعه نباشد صوفي نيست .

مرحوم مجلسي اول در رساله تشويق السالکين در صفحات 20-18 مي نويسند :« پس اگر جمعي از نادانان که در ميان عوام خود را به طالب علم شهرت داده اند مذمت اين طريقه مي نمايند ،معلوم است که از کمال ناداني يا محض حسد و اغراض فاسده نفساني خواهد بود و عاقل بايد که فريب اين شياطين را نخورد و از اين سعادت عظمي که مقصد اقصي و طريقه انبيا وائمه هدي و شيوه اوليا و مردان راه خداست محروم نماند . هر چند اين کاريست دشوار و شربتي است بر اکثر طبايع ناگوار و جهاد اکبر و ميدان ترک سر است و موقوف بر همتي عالي است و تاييد ازلي و حاصل سخن آن که بداني که اصل تصوف صافي نمودن باطن است از زنگ ماسوي و متخلق شدن به اخلاق الله و تحصيل کمالات روحاني و رسيدن به مقام قرب و معرفت عياني ، نه چنان که نادانان گمان مي برند که تصوف محض لهو و لعب است ، بيهوده يا دکاني است در بازار هوي به زرق و ريا چيده و طريقت مخالف شريعت مصطفوي (ص) و مباني طريقت مرتضوي (ع) که « کُلا اِنَّهُم عَن رَبَهم يَومَئِذٍ لَمَحجُوبُونَ »

ب : به موجب اصول 22و 28 قانون اساسی ایران، شغل اشخاص از تعرض مصون است و هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی نیست برگزیند و دولت موظف است شرایط را برای احراز مشاغل ایجاد نماید و برابر ماده 2 قانون گزینش معلمان و کارکنان اموزش و پرورش، ضابطه عمومی گزینش اعتقادی کارکنان، عدم سابقه وابستگی تشکیلاتی به گروههایی که غیرقانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه اعلام شده و یا می شود، می باشد و این در حالی است که حضرت آیت الله خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد صراحتاً بزرگان این سلسله را از علمای طراز اول از صدر اسلام تاکنون معرفی نموده و حاکم شرع وقت ایران در نامه پیوست صریحاً مراتب مأمونیت و مصونیت دراویش و پیروان این سلسله را به قوای امنیتی و انتظامی و قضایی کشور اعلام می نماید و هیچ قانون و یا حکمی از محاکم صالحه قضایی ایران مبنی بر غیرقانونی بودن فعالیت این سلسله وجود ندارد . لذا وزارت اطلاعات نمی تواند با کلی گویی مانع استخدام افراد شود و باید متدها و شیوه های قانونی مبنی بر عدم احراز صلاحیت موکله را صریحاً اعلام نماید .

چطور در ابتدای استخدام موکله، تأییدیه هسته گزینش شماره 2 شهرستانهای استان تهران به شماره 7787/18772-27/6/84 صادر و بدون هیچ بهانه ای وی به استخدام آموزش و پرورش پذیرفته می شود اما دو سال بعد به راحتی برکنار از خدمت می گردد. و فیه تأمل !! 

مگر می شود یکبار در بدو استخدام یک نفر را تأیید نمود و حال اعلام کرد که فاقد شرایط عمومی استخدام می باشد؟ اگر شخصی واجد شرایط عمومی نباشد از ابتدا نمی بایست در واحدهای دولتی استخدام شود نه اینکه پس از گذشت دو سال یکباره با نظر آن اداره کل ، حکم وی را لغو نمود .

پس جداً لازم است بررسی نمایید این کدام دست نفوذی در کشور است که با سوء استفاده از مقام و اعمال تعصبات شخصی و غیرمعقول و تعرض به حقوق دراویش و پیروان این سلسله، قصد ایجاد چالش برای دولت اسلامی در نیل به اهداف عالیه خود و براندازی نظام اسلامی را دارد؟!

ج : خوب است قدری در آمار آسیبهای اجتماعی جامعه ایران نظر کنید و آن وقت مانع فعالیت سالم افرادی چون موکله اینجانب در مملکت شوید. شما دم از اشتغال جوانان و جذب نخبگان می‌زنید اما جوانی را به صرف عقیده، آن هم شیعه علوی بودن، مورد مزاحمت و تعرض قرار می دهید. این لکه ننگی است که هرگز از دامان حکومت اسلامی پاک نخواهد شد. در زمان حکومت علی (ع) خلخالی را از پای زنی یهودی در آوردند، پسر ابوطالب از شنیدن این خبر آرزوی مرگ نمود اما امروز به نام اسلام و به نام ارادت به آستان علی (ع) به فرزندان و پیروان آن حضرت جفا می شود. این گناهی نابخشودنی است و پایه های حکومت را سست می سازد.

پس بیایید برای حفظ حیثیت نظام اسلامی و پایبندی به قانون اساسی و رعایت فرامین حضرت امام خمینی (ره) با کج فهمی ها و افکار و ایدئولوژیهای نفوذی در کشور برخورد جدی نموده و با تجدیدنظر در نظریه اعلامی، موجبات اعاده به خدمت موکله فراهم شود چراکه پس از استقرار نظام اسلامی، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود و کارهای خلاف مقررات اسلامی صورت گیرد. باید ملت احساس آرامش و امنیت نمایند. ان شاء الله

 

ومن الله توفیق

وکیل خانم واحدی

نامه به مدير مسؤول روزنامه جمهوري اسلامي مبني بر درج پاسخ به مطبوعه لنكراني

بسمه تعالی شأنه

«قُل يا اَهلَ الکِتابِ تَعالُوا إِلي کَلِمَةِ سَواءٍ بَينَنا وَ بَينَکُم» سوره آل عمران آيه 64

 

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

گوییا باور نمی دارند روز داوری

کاین همه قلب و دغل در کار داور می کنند

 

جناب آقای مهاجری

مدیرمسوول محترم روزنامه جمهوری اسلامی 

 

با سلام، احتراماً به استحضار عالی می رساند: در روزنامه جمهوری اسلامی شماره 7850 مورخ پنجشنبه دوم شهریور ماه 1385 ، صفحه 4 ، فتوایی از سوی حضرت آیت الله فاضل لنکرانی، در خصوص صوفیه و مذاهب منسوب به آن درج گردید که لازم میدانم جهت پاسخ به فتوای اعلامی ایشان و تشحیذ اذهان عمومی، در ذیل فرازهایی از بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره)  و علمای اعلام (کثرالله امثالهم)، در باب عرفان و تصوف را عرض  نمایم و برابر مقررات ماده 23 قانون مطبوعات ایران، روزنامه جمهوری اسلامی مکلف به درج پاسخ اینجانب در همان صفحه و با همان مشخصات میباشد که امید است آن مطبوعه به تکلیف قانونی خود عمل نماید چرا که این پاسخ به منظور شکوفایی بیشتر اندیشه دینی و رفع شبهات موجود در زمینه عرفان و تصوف بوده و درج آن قطعاً میتواند زمینه ساز تحرک و نوآوری و خلاقیت در میان عالمان دینی و مومنان به آیین اسلام باشد. 

« و من تو را اي برادر عزيز سفارش مي کنم که به اين عارفان وحکيمان که از شيعيان خالص علي بن ابيطالب و اولاد معصوم او عليهم السلام هستند و در راه آنان قدم بر مي دارند و به ولايت و دوستي آنان متمسکند گمان بد مبر  ومبادا که در باره آنان سخن نا پسندي براني و يا به آنچه در باره آنان گفته مي شود گوش فرا دهي که مي افتي به آنجا که بايد بيفتي»

امام خميني (ره) ـ مصباح الهدايه الي الخلافة و الولاية ـ صفحه 73

 حضرت امام خميني (ره) در کتاب آداب الصلوة صفحه 154 در اخطار به منکرين اهل عرفان و تصوف و قانعين به شريعت مقدس مي نويسند: «و کساني که دعوت به صورت  محض مي کنند و مردم  را از آداب  باطنيه  باز مي دارند و مي گويند شريعت را جز اين صورت و قشر معني  و حقيقتي  نيست،  شياطين طريق  الي  الله  و  خارهاي راه انسانيتند و از شر آنها بايد به خداي تعالي پناه برد که نور فطرت الله را که نور معرفت و توحيد و ولايت و ديگر معارف است در انسان منتفي مي کنند و حجابهاي تقليد و جهالت و عادت و اوهام را به روي آن مي کشند و بندگان خداي تعالي را از عکوف به درگاه او و وصول به جمال جميل او باز مي دارند و سد طريق معارف مي نمايند و قلوب صافي بي آلايش بندگان خدا را که حق تعالي با دست جمال و جلال خود تخم معرفت در خميره آنها پنهان فرموده و انبياء عظام وکتب آسماني را فرستاده براي تربيت و تنميهء آن ، به دنيا و زخارف آن و جهات مادي و جسماني و عوارض آن متوجه مي کنند و از روحانيات و سعادات عقليه منصرف مي کنند و حصر عوالم غيب و جنتهاي موعوده را مي نمايند به همان مأکولات حيوانيه و مشروبات و منکوحات و ديگر از مشتهيات حيواني. اينها گمان مي کنند که حق تعالي اين همه بسط بساط رحمت فرموده و با اين همه تشريفات کتابها نازل فرموده و ملائکه الله معظم فرو فرستاده و انبياء عظام مأمور فرموده براي اداره کردن بطن و فرج ، غايت معارفشان اين است که بطن وفرج را در دنيا حفظ کن تا به شهوات آن در آخرت برسي. آن قدري که اهميت به جماع پانصد ساله مي دهند به توحيد و نبوات نمي دهند و تمام معارف را مقدمه تعمير بطن و فرج مي دانند و اگر حکيمي الهي يا عارفي رباني به روي بندگان خدا بخواهد دري از رحمت باز کند و ورقي از حکمت الهي بخواند از هيچ نسبت و بد گويي و فحش و تکفيري به او خودداري نمي کنند. اينها به طوري منغمر در دنيا شدند و به شهوات بطن و فرج اهميت مي دهند که ميل ندارند سعادت ديگري در دار تحقق موجود باشد جز شهوات حيواني با آن که اگر سعادت عقليه هم در عالم باشد به بطن و فرج آنها ضرري نمي‌رساند».

سيد حيدر آملي صاحب تفسير بحر الابحار کتابي به قرب هفتاد هزار بيت از دلايل و احاديث اهل بيت عليهم السلام تصنيف نموده دربيان آنکه شيعه اي که صوفي نباشد شيعه نيست وصوفي که شيعه نباشد صوفي نيست.

مرحوم مجلسي اول در رساله تشويق السالکين در صفحات 20-18 مي نويسند :«پس اگر جمعي از نادانان که در ميان عوام خود را به طالب علم شهرت داده اند مذمت اين طريقه مي نمايند، معلوم است که از کمال ناداني يا محض حسد  و اغراض فاسده نفساني خواهد بود و عاقل بايد که فريب اين شياطين را نخورد و از اين سعادت عظمي که مقصد اقصي و طريقه انبيا وائمه هدي و شيوه اوليا و مردان راه خداست محروم نماند. هرچند اين کاريست دشوار و شربتي است بر اکثر طبايع ناگوار و جهاد اکبر و ميدان ترک سر است و موقوف بر همتي عالي است و تاييد ازلي و حاصل سخن آن که بداني که اصل تصوف صافي نمودن باطن است از زنگ ماسوي و متخلق شدن به اخلاق الله و تحصيل کمالات روحاني و رسيدن به مقام قرب و معرفت عياني، نه چنان که نادانان گمان مي برند که تصوف محض لهو و لعب است، بيهوده يا دکاني است در بازار هوي به زرق و ريا چيده و طريقت مخالف شريعت مصطفوي (ص) و مباني طريقت مرتضوي (ع) که «کُلا اِنَّهُم عَن رَبَهم يَومَئِذٍ لَمَحجُوبُونَ»

 

   باسپاس – وکلاي دراویش گنابادی

شكايت از مسؤولين زندانهاي قم به سازمان زندانها

بسمه تعالی شأنه

 

ریاست محترم سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور

با سلام، توقیراً پیرو مکاتبات قبلی به استحضار عالی می رساند: اداره کل اطلاعات استان قم طی نامه شماره 102759/3/47324 مورخ 27/11/84 به دادستان عمومی و انقلاب قم صراحتاً اعلام مینماید که: «تعدادی از دراویش گنابادی در زندانهای ساحلی، لنگرود، تیپ دو لشکر و بازداشتگاه مواد مخدر نگهداری می شوند و چون تعدادی در حوادث مجروح شده اند، تا بهبود وضعیت و سلامت در بازداشت بمانند تا امکان جوسازی فراهم نباشد»

لذا مراتب به حضور عالی اعلام و اداره زندانهای قم موظف به ارائه مدارک و مجوزهای قضایی لازم جهت بازداشت موکلین در تاریخ 24/11/84 به بعد میباشد. لازم است تحقیقات آن سازمان در این خصوص به عمل آید و مدیران و مسوولین زندانهای قم مورد استنطاق قرار گیرند.

 

با سپاس

وکلای دراویش گنابادی

شكايت به مقامامات كشور در مورد اقدامات سؤ مقامات امنيتي و قضائي استان لرستان

بسمه تعالی شأنه

 

به : 1-  حضرت آیت الله خامنه ای، مقام معظم رهبری ایران

2-     ریاست محترم دفتر مقام معظم رهبری

3-     ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

4-     ریاست محترم قوه قضاییه

5-     ریاست محترم مجلس شورای اسلامی

6-     ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام

7-      وزیر محترم اطلاعات

 

با سلام، توقیراً به استحضار حضرات عالی می رساند: موکل اینجانب به واسطه احضارهای خلاف قانون اداره اطلاعات شهرستان دورود و ایجاد مزاحمت برای وی و خانواده اش و ایراد ضرب و شتم از سوی مأمورین اطلاعات دورود بر روی دهان و لثه وی (حسب مدارک پزشکی)، در بهمن ماه 1384 شکایتی را از مأمورین خاطی در سیستم امنیتی، به حضرات عالی مرقوم نمود. متأسفانه پس از این اعلام گزارش به مقامات ذیصلاح مملکتی و تقاضای رسیدگی به این تظلم خواهی، در 24 بهمن 1384 مجدداً از سوی اداره اطلاعات دورود دعوت به حضور شد که پس از حضور در ستاد خبری، به دلیل نگارش این نامه مورد بازجویی به اتهام نشر اکاذیب و توهین به مأمورین دولت، قرار گرفت و پس از آن به دادستانی دورود منتقل و با بازجویی به عمل آمده از سوی دادستان و تفهیم اتهام صورت گرفته روانه زندان شد و ... و هم اکنون با کیفرخواست صادره از سوی دادستان دورود، پرونده وی در شعبه 102 کیفری دورود تحت رسیدگی می‌باشد.

نکاتی قابل تأمل در این اتفاقات صورت گرفته وجود دارد که می بایست مورد مداقه و امعان نظر حضرات قرار گیرد:

مستنداً به مواد 4 و 10 تصویبنامه جلسه مورخ 25/1/81 شورای عالی اداری ایران، کارکنان دولت می‌بایست جهت ارج نهادن و احترام به مردم، در رفتارهای شغلی خود نهایت ادب و نزاکت را به کار بندند و با توجه به مبانی اعتقادی و اخلاقی برای تثبیت این رفتارهای مناسب شغلی، این ادب و نزاکت و خوش برخوردی را جزو منشور اخلاقی خود بدانند و دستگاههای دولتی نیز جهت تحقق اهداف این مصوبه و رفع موانع و ارزیابی عملکرد واحدهای سازمانی و نظارت بر حسن رفتار کارکنان با مردم، موظف به تجهیز واحدهای بازرسی و رسیدگی به شکایات می باشند.

بر اساس نظامنامه مدیریت پاسخگویی به شکایات مردم، مصوب جلسه مورخ 4/5/84 شورای عالی اداری، شکایت عبارت است از : «درخواست احقاق حق شهروندان از نقض یا نقص قوانین و مقررات، عدم اجرای ضوابط در دستگاههای اجرایی و میزان کمیت و کیفیت ارایه خدمات در مقایسه با استانداردهای ارایه خدمات عمومی» و این شکایات واصله از مردم مبنای رسیدگی به سوء عملکرد کارکنان دولت می باشد. علیهذا موکل اینجانب به استناد این مقررات و سیاستهای متخذه از سوی دولت اسلامی و در راستای عمل به وظیفه شرعی خود در امربه معروف و نهی از منکر، برخورد نامناسب و سوء رفتار و مزاحمتهای خلاف قانون مأمورین امنیتی شهرستان محل اقامت خود را به استحضار حضرات عالی رسانیده و خواستار رسیدگی به موضوع و برخورد قاطع با متعرضین به آرامش و حیثیت وی و خانواده‌اش شده است اما متأسفانه این گزارشات موکل به مذاق متخلفین، ناخوشایند آمده و وی را مورد تعقیب قضایی قرار داده و مدعی نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و توهین به مأمورین دولت شده‌اند.

سوال اینجاست که: از طرفی مقام معظم رهبری در سخنان خود به کرات موضوع خدمت رسانی به مردم و رعایت احترام آنان را متذکر شده و از سوی دیگر دولت نیز در سیاستهای خود به منظور نیل به اهداف عالیه و افزایش رضایتمندی شهروندان ایرانی، مقرراتی را به تصویب رسانیده و به دستگاههای دولتی جهت اجرا، ابلاغ می نماید، پس این کدام دست و نیروی نفوذی در کشور است که مردم را به واسطه تظلم خواهی مورد مزاحمت و اخافه قرار داده و تاب تحمل گزارشات مردمی را نداشته و سعی در ایجاد نارضایتی و یأس در ملت را دارد؟!               

بررسی نمایید اگر آقایان تحمل بیان واقعیتها و شکایات و احقاق حق شهروندان و تظلم خواهی مظلومین را ندارند و حاضر به اصلاح رفتار خود نمی‌باشند و هر گزارشگر این سوء رفتار کارکنان و مدیران دستگاههای دولتی را متهم به نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و توهین به مأمور قلمداد می کنند، تمام مراکز رسیدگی به شکایات مردمی جمع آوری شده و تکلیف  با مردم یکسره شود و اگر واقعاً هدف، تحقق اهداف عالیه نظام و رعایت موازین شرع مطهر اسلام و فرامین و سفارشات حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و پایبندی به قانون اساسی به عنوان میثاق گرانبهای ملت ایران، میباشد ، پس به این ندای مظلومیت لبیک گفته و به شکایت وی رسیدگی نمایید چرا که قابل قبول و تحمل نیست که پس از استقرار نظام اسلامی، خدای ناخواسته به نام انقلاب به کسی ظلم شود و ملت باید احساس آرامش و امنیت نمایند. ان شاءالله    

چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان

تو همچو باد بهاری گره گشا می باش

با سپاس – وکیل آقای لک

مصطفی دانشجو