دوشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۵

متن نامه ارسالی به رياست محترم کانون وکلاي دادگستري مرکز

هو

121

« يريدُونُ أَن يطفِوُا نُورَ اللهِ بِأَفواهِهِم وَ يأتِي اللهُ إِلّا أَن يتِمَّ نُورَهُ وَلَو کَرِهَ الکافِروُن »

مي خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش کنند و خدا جز به کمال رساندن نور خود نمي خواهد ، هر چند کافران را خوش نيايد

چراغي را که ايزد برفروزد          هر آن کو پف کند ريشش بسوزد

رياست محترم کانون وکلاي دادگستري مرکز

با سلام ، حضرتعالي قطعاً ، واقعه تأسّف بار حمله به حسينيّه شريعت قم و يورش به دراويش سلسله نعمت الّلهي سلطانعليشاهي گنابادي و ضرب و شتم و شکنجه و آزار روحي و جسمي و دستگيري و بازداشت آنان توسّط عدّه اي خود سر و ناشناس و ذي نفوذ امّا نفوذي و معاند نظام اسلامي تحت لواي مأمورين امنيّتي و سپس تشکيل محاکمه عقيدتي و صدور حکم بر مجازاتهاي اصلي و تتميمي دراويش را با عناوينی مجرمانه چون اخلال در نظم عمومي و تمرّد نسبت به مأمورين دولت ، رصد نموده و از اقدامات صورت گرفته مطّلع مي باشيد .

من باب ايضاح به استحضار مي رساند در اين حکم صادره بدوي عليه دراويش ، دو تن از همکاران ارجمند به نامهاي آقايان فرشيد يدالّلهي و اميد بهروزي نيز که به عنوان وکلاي محترم متولّي موقوفه و دراويش سلسله به قم عزيمت و به دفاع از حقوق حقّه موکّلين خود پرداختند ، مورد بازجوئي و محاکمه شعبه 112 دادگاه عمومي جزائي قم قرار گرفته و محکوم به « يک سال حبس و 74 ضربه شلّاق تعزيري و پرداخت ده ميليون ريال جزاي نقدي و 5 سال محروميّت از اشتغال به امر وکالت و معرّفي ماهيانه خود به ستاد خبري اطّلاعات شهرستان محلّ سکونت به مدّت 2 سال » شدند که البتّه اين دادنامه صادره بدوي خلاف موازين ومقرّرات شرعي و قانوني بوده و محکوم به نقض است و تقاضاي تجديد نظر از آن نيز با دلايل موجّه و جهات قانوني ، تقديم دادگاه تجديد نظر استان قم خواهد شد . امّا لازم است مواردي را با شخص جنابعالي در ميان گذارم :

در سفالين کاسه رندان به خواري منگريد        کاين حريفان خدمت جام جهان بين کرده اند

آقاي رئيس ، وکيل دادگستري به منزله نورافکني است که اطراف و جوانب قضيّه را روشن تر مي سازد و ابعاد مختلف قضيّه را براي قاضي مشخّص تر مي کند و وي بهتر مي تواند حقيقت را ببيند که در اين راستا و در موضع دفاع از تأمينات شغل قضاء برخوردار است . امّا متأسّفانه همکاران محترم ما در اين پرونده بلادليل و بر خلاف تأمينات شغلي ، در مقام دفاع از حقوق موکّلين خود ، مورد بازجوئي و محاکمه غيرقانوني آنها که اجتهاد خويش را در مقابل نصّ معتبراً اجرا مي کنند ، قرا گرفته و اينگونه به مجازات سنگيني محکوم گرديده اند .

آقاي رئيس ، در نظامهاي قضائي سابق همواره کانون وکلاي دادگستري نه تنها مأمن وکلاء بلکه مأمن مردم نيز بوده و همواره وکيل از شأن و منزلت والائي برخوردار بوده است . امّا امروز قاضيان نيم قاضي به راحتي به حيثيّت و شرافت شغلي وکيل اهانت نموده و او را به پاي ميز محاکمه کشانده و مجازات مي کنند و کانون وکلاء نيز موضعي منفعلانه در خصوص اينگونه جنايات ، اتّخاذ مي نمايد .

آقاي رئيس ، من در اسفند ماه 1384 ، پس از وقايع شرم آور قم عليه دراويش ، با کانون وکلا مکاتبه نمودم که اين درخواست طي نامه شماره 22961 در دبيرخانه کانون به ثبت رسيد امّا با دستور رياست وقت کانون به کميسيون حمايت ، عملاً به بايگاني سپرده شد . آيا معناي امنيّت وکيل در حين انجام وظيفه اين است ؟ آيا مأمن بودن کانون براي وکلاء و مردم بايد فداي فشارها و اعمال سلايق شخصي و تعصّبات غير معقول عدهّ اي نفوذي در کشور شود ؟

آقاي رئيس ، فرزندان اين مملکت با ذوق و شوق در دانشکده هاي حقوق تحصيل نموده و دائماً در حال بحث و جدال پيرامون شأن ومنزلت وکيل هستند و در پايان تحصيل با علاقه وافر به حرفه وکالت رو آورده و مي کوشند تا در لباس وکالت به خلق خدا خدمت کنند . امّا اگر در اين راه ، لحظه اي قاطعانه خواستار اجراي عدالت باشند ، به راحتي مورد بي احترامي و اهانت قرار گرفته و چه بسا در چنگال مجازات غير قانوني گرفتار مي آيند . اي کاش به عنوان رئيس کانون وکلاي دادگستري به دانشجويان و فرهيختگان علم حقوق اعلام مي نموديد که اين شأن و منزلت و تحصيل علم در خصوص تأمينات شغلي وکيل ، درحدّ نوشته ها و کلمات و براي اتلاف وقت در دانشکده هاي حقوق است و در عرصه عمل علماي حقوق بر آن وقعي نمي نهند .

آقاي رئيس ، شما خود را امين وکلاي ايران مي دانيد امّا امانت شما فقط در حدّ ساختمان شيک سازي و برگزاري سمينار و اجلاس براي گراميداشت روز وکيل و جلسات سخنراني پيرامون موضوعات خاصّ علمي است و ساليانه نيز با دريافت مبالغي ، مهري به پروانه هاي وکلاء مي زنيد و وکيل را به حال خود رها مي سازيد . آيا کانون فقط براي اين امور تشکيل يافته است ؟ بيائيد بيش از اين اجازه تجاوز به حريم وکالت را  ندهيم و حيثيّت شغل وکالت را حفظ کنيم .

آقاي رئيس ، شما خود را مدافع حقوق جامعه وکالت مي دانيد امّا نداي مظلوميّت وکيل را مي شنويد و به راحتي به اين ندا پاسخي نمي دهيد تا مبادا پشت ميله هاي زندان قرار بگيريد ! امّا غافليد که اين مواضع انفعالي در ارتباط با اينهمه جنايت عليه وکيل و هتک حرمت و حيثيّت همکاران خود ، شما را به زودي به گردابي مبتلا خواهد ساخت و استقلال خود را که متفکّران و مبارزاني با صرف هزينه هاي گزاف آن را کسب نمودند ، به راحتي از دست خواهيد داد .

آقاي رئيس ، دستگاه قضائي ايران مزيّن به نام قضّات ابر مرد و مرداني چون عبدالحسين علي آبادي ، علي اکبر خان داور ، منصور السلطنه عدل ، محمّد عبده ، سروري و ساير عزيزاني است که هنوز بوي شرافتشان و عطر نفسهاي پاکشان کاخ دادگستري ايران را عطر آگين نگهداشته و حقوقدانان جوان را حياتي دوباره مي بخشد . نگذاريد سيماي زيباي حقّ و عدالت فداي قباي وکالت شود . چرا که شکسته باد قلمي که با جوهر ننگين مصلحت ، سيماي زيباي حقّ و عدالت را بپوشاند .

آقاي رئيس ، در چنين نظام قضائي ، شايد عدّه اي تحصيل حقوق را جنون مطلق دانند امّا بايد بدانيد که ما چون مجنون مطلقيم تحصيل حقوق نموده و با شمشير برّنده و شاهين ترازوي عدالت دادخواهي مظلومان مي کنيم و قطعاً بخاطر داريد که استقلال خودرا نيز مديون مجاهدتها وتلاشهاي ديوانه وار يک حقوقدان ديوانه ايد .

آقاي رئيس ، نگارش اين نامه ، نه استمداد که اتمام حجّت با شما و کانون وکلاست و لبّيک شما به نداي مظلوميّت اين مجانين عاشق ، قلّاده افتخار و سرفرازي برگردن شما خواهد بود چراکه فرموده اند :

روضه خلد برين خلوت درويشان اســت           مايه محتشمي خدمت درويشان است

دولتي را که نباشد غـــم از آسيب زوال           بي تکلّف بشنو ، دولت درويشان است

خسروان قبله حاجات جهانند ولـــــي              سببش بندگي حضرت درويشان است

حافظ ار آب حيات ازلي مي خـــواهي              منبعش خاک در خلوت درويشان است

رَبَّنا اَفرِغ عَلَينا صَبراً وَ ثَبِّت اَقدامَنا وَ انصُرنا عَلَي القَومِ الکافِرين

مصطفي دانشجو ـ وکيل و مشاور حقوقي قوّه قضائيه 

رونوشت اين نامه براي کلّيه کانونهاي وکلاي دادگستري سراسر ايران و مراجع و مقامات عالي رتبه  قضائي ايران ارسال شده است .

نشانی : کرج ـ صندوق پستی 759-31585